چند گهم بود به دل این خیال


تازه کنم هر صفتی را جمال

بود در اندیشه من چند گاه


کز دل دانندهٔ حکمت پناه

چند صفت گویم و آبش دهم


مجمع اوصاف خطابش دهم

طرز سخن را روش نو دهم


سکهٔ این ملک به خسرو دهم

نو کنم اندازهٔ رسم کهن


پس روی پیش روان کهن